دلايل نامشروع بودن شركت هاي هرمي

نويسنده: آيت الله جعفر سبحاني




نخست بايد ماهيت اين شركت تبيين گردد و سپس به بيان حكم شرعي آن پرداخته شود. رايج ترين صورت آن اين است كه شركتي تشكيل مي شود مثلا به نام «شركت آفتاب» كسي بخواهد به عضويت اين شركت درآيد بايد برگي را از اين شركت به قيمت خاصي مثلا يك هزار تومان بخرد و در آن برگ اسامي پنج نفر به ترتيب نوشته شده است مثلا:
نفر اول همراه با شماره حساب بانكي است.
پس از خريد اين برگ بايد سه كار انجام دهد:
اولا: مبلغي مثلا يك هزار تومان به حساب نفر اول كه شماره حساب بانكي دارد واريز كند.
ثانيا: يك هزار تومان مثلا به حساب بانكي شركت كه گرداننده اين امور است نيز واريز نمايد.
ثالثا: همه مدارك را با پست سفارشي به آدرس شركت كه عضويت آن را پذيرفته است بفرستد. و در انتظار بنشيند كه پاسخ شركت به او برسد.
وقتي پاسخ شركت به وي رسيد چنين خواهد بود كه چهار برگ براي اين عضو ارسال مي شود و در آن برگ ها همان اسامي پنجگانه ذكر شده ولي اسم نفر اول حذف گرديده و اسم اين عضو در رتبه پنجم قرار گرفته است و طبعا افراد ديگر نيز يك رتبه پيش افتاده اند.
پس از رسيدن اين چهار برگ بايد اين عضو تلاش كند هر يك از اين برگ ها را به فرد ديگري كه مايل است عضويت شركت را بپذيرد بفروشد در اين صورت هر يك از اين چهار عضو كه خريدار 4 برگ شدند بايد راهي را كه عضو نخست پيموده است بپيمايند يعني هر برگي را مثلا به قيمت يك هزار تومان از عضو اول بخرند (در اين صورت با فروش هر چهار برگ به 4 هزار تومان كليه هزينه هايي كه عضو اول انجام داده بود تامين مي شود بلكه چيزي نيز افزون باقي مي ماند).
سپس هر يك از اين چهار عضو مبلغي را مثلا هزار تومان به حساب نفر اول ليست خود واريز مي كنند و مبلغي نيز مثلا هزار تومان به حساب شركت كه اشراف بر اين كارها دارد نيز واريز مي نمايند سپس هر كدام كارهايي را كه صورت داده به وسيله پست سفارشي براي شركت ارسال مي كند در اين صورت هر يك از اين چهار نفر كه هر كدام سه هزار و اندي هزينه كرده بايد ناچار بسان عضو نخست منتظر باشد كه پاسخ شركت به او برسد.
آنگاه كه جواب رسيد براي هر يك از اين چهار نفر بسته اي كه حاوي 4 برگ ديگر است ارسال مي شود كه در آن برگ ها يك نام ديگر از نام اين عضو دوم در رديف پنجم و نام عضو نخست در رديف چهارم قرار گرفته است و بايد هر يك از اين چهار نفر كه در عرض هم مي باشند 4 برگ ارسالي را به 4 نفر بفروشند و خريدار جديد علاوه بر اين كه مبلغي را بايد به عنوان خريد بپردازد دو مبلغ ديگر را نيز بايد هزينه كند مبلغي را براي فردي كه در رتبه اول ليست فروش قرار دارد و مبلغي را نيز براي شركت واريز نمايد سپس همه رسيدهاي بانكي خود را براي شركت ارسال نمايد و در انتظار پاسخ بنشيند.
در اين صورت خواهيم ديد كه تعداد كساني كه به وسيله عضو اول عضويت پذيرفته اند 4 نفر و كساني كه به وسيله اعضاي رديف دوم عضويت يافته اند به شانزده نفر خواهد رسيد.
سپس اين شانزده نفر كه علاقه مندند عضويت شركت را بپذيرند بايد هر يك كارهاي پيشين را انجام دهند يعني پس از خريد برگ به قيمت هزار تومان دو كار ديگر نيز انجام دهند يكي واريز مبلغي به حساب فرد رتبه يك ليست خود و ديگري براي شركت سپس مجموع فيش ها را براي شركت بفرستند و در انتظار پاسخ باشند. طبعا نتيجه پاسخ ارسال 64 برگ براي 16 نفر خواهد بود كه براي شركت 64 عضو جديد بيابند و هر يك از اين 64 نفر علاوه بر خريد برگ دو كار ديگر را انجام دهند و فيش هاي بانكي را براي شركت ارسال كنند و منتظر نتيجه باشند طبعا نتيجه اين خواهد بود كه براي اين 64 نفر 256 برگ خواهد آمد كه خواهان عضويت اين تعداد است.
هرگاه آن 64 نفر توانستند (256 =4 * 64) 256 برگ را بفروش برسانند و كارهاي پيشين را تكرار كنند قطعا براي هر يك از اين نفرات 4 برگ خواهد آمد كه مجموع برگها 1024 (4 * 256) برگ خواهد بود. در اين مرحله عضو نخست به تدريج از رتبه پنجم به رتبه اول ارتقا يافته و از هر يك از اين 1024 نفر يك هزار تومان بلاعوض دريافت خواهد كرد. و در نتيجه مالك يك ميليون و 24 هزار تومان خواهد بود (1000 * 1024) بدون اين كه ديناري ضرر ببيند بلكه آنچه را هزينه كرده بود با فروش چهار برگ تامين كرده و در نهايت اين مبلغ هنگفت را مالك شده است. و به همين ترتيب اگر عضويت پيش برود عضو دوم نيز پس از عضو اول مالك اين مبلغ خواهد شد و همچنين اعضاي ديگر به سان عضو اول بدون هزينه كردن چيزي مالك آن مبلغ خواهند شد.
اين است واقعيت اين شركت كه نامش همه جا را پر كرده و در حقيقت خواب و خيالي است كه جهانخواران مي خواهند از اين طريق جيب خود را پركرده و جيب ملت هاي فقير را خالي كنند زيرا قطع نظر از ادله شرعي كه اين نوع شركت را حرام مي داند خيالي بودن آن را با ارقام رياضي روشن مي كنيم.
عضو نخست در صورتي مالك اين مبلغ مي شود كه اعضاي رديف نهايي شركت به 1024 نفر برسد ولي عضوهاي چهارگانه كه همگي در رتبه دوم قرار دارند اگر امكان تملك اين مبلغ براي آنها باشد بايد اعضاي رديف نهايي به چهار هزار و نود و شش نفر (4096 =4 * 1024) برسد و همچنين اعضاي رديف سوم كه همگي در يك رتبه قرار دارند (16 نفر) اگر امكان تملك اين مبلغ براي آنها شد بايد اعضاي رديف نهايي شركت به 16386 نفر (6 * 4096) برسد و همچنين اعضاي رديف چهارم كه همگي در يك رتبه اند (64 نفر) زمينه تملك اين مبلغ بستگي دارد كه تعداد اعضا به 5536 نفر (4 * 16386) برسد و اگر اعضاي رتبه پنجم كه تعداد آنها 256 نفر است بخواهند مالك چنين مبلغي شوند بايد تعداد اعضا به 262144 نفر برسد (4 * 65536) .
و در محاسبات تجاري چنين احتمالي با صفر مساوي است و چگونه اين شركت مي خواهد همه اعضا به چنين مبلغي برسند در حالي كه احتمال تملك مبلغ يادشده حتي براي نخستين عضو بسيار بعيد است.
و لذا گفته شد اين نوع شركت افسانه اي بيش نيست و هرگز نمي تواند در دل جامعه به صورت منطقي جايي باز كند جز اين كه اعضاي نخست بدون محاسبات رياضي فريب وعده هاي توخالي را مي خورند و مبالغي را خرج مي كنند.
تاكنون ماهيت شركت بيان شد اكنون به حكم شرعي آن مي رسيم.

دلايل نامشروع بودن اين شركت :

1- كار و توليد اساس اقتصاد اسلامي است

اقتصاد اسلامي براساس كار و توليد استوار است نه بر بخت و شانس. پيامبر گرامي (ص) فرمود: «آن كس كه بار زندگي را بر دوش ديگران بيندازد از رحمت خدا دور است» . (1)
از احاديث اسلامي استفاده مي شود توليد اساس زندگي اسلامي است. امام صادق (ع) مي فرمايد:
«من در برخي از اراضي مزروعي خود كار مي كنم و عرق مي ريزم با اين كه كساني هستند كه براي من كار كنند ولي من عملا مي خواهم بگويم خدايا من دنبال روزي حلال هستم و من دوست دارم كه مرد در طلب روزي زير آفتاب سوزان ناراحت شود» . (2)
در احاديث اسلامي كشاورزان گنج هاي خدا در روي زمين معرفي شده اند آنجا كه امام صادق (ع) مي فرمايد:
«الزارعون كنوزالله في ارضه» .
«كشاورزان گنجينه هاي خدا در روي زمينند» (3)
امام در فرمان خود به مالك اشتر صنعتگران را مورد توصيه قرار مي دهد و درباره آنان چنين مي فرمايد:
«فانهم مواد المنافع و اسباب المرافق»
«آنان ريشه هاي سود و وسيله استراحت مردم مي باشند.» (4)
و در مبارزه باتنبلي و دست روي دست گذاردن و انتظار كمك از ديگران نكوهش هاي زيادي وارد شده كه فقط به يك حديث اكتفا مي كنيم. پيشواي هفتم امام موسي بن جعفر (ع) مي فرمايد:
«ان الله ليبغض العبدالنوارم وان الله ليبغض العبدالفارغ» (5)
بنابراين اين نوع شركت ها اگر در جامع ريشه بدواند نتيجه اين مي شود كه افراد با كاغذ بازي و بخت آزمايي در فكر درآمد بوده و كار و كوشش را تعطيل كنند. نه كشاورزي رواج پيدا مي كند و نه صنعت و نه ابتكار در علم و دانش.
چگونه مي توان چنين اقتصادي با اقتصادي اسلامي تطبيق كند. و در پايان بحث خواهيم گفت شبيه اين نوع بخت آزمايي در ميان عرب جاهلي رواج داشته و در قرآن از آن به نام ازلام» ياد شده است.

2 ـ مبناي اقتصاد اسلامي

اقتصادي اسلامي بر اساس اين است كه تجارت با اسباب عادي و عقلايي كه پيوسته در ميان عقلا رواج داشته پيش برود و هر نوع درآمدي را بر اساس امور واهي و باطل باشد حرام و غير مشروع اعلام فرموده است چنان كه مي فرمايد:
(يا ايها الذين آمنوا لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل الا ان تكون تجاره عن تراض منكم)
«اي افراد باايمان اموال يكديگر را به باطل (از طريق نامشروع) نخوريد مگر اين كه تجارتي با رضايت شما انجام گير» . (6)
ظاهر آيه اين است كه تملك اموال ديگران بايد براساس تجارت انجام گيرد و اگر بر غير آن اساس شد نوعي اكل مال به باطل است.
ممكن است گفته شود انسان از طريق هبه مالك هديه مي شود پاسخ آن اين است كه هبه از مقوله تجارت نيست بلكه يك نوع تكريمي است به بستگان و دوستان در حالي كه شركت هاي هرمي با گستردگي عظيم خود رنگ تجارت به خود گرفته و ادعا مي كند كه مي خواهد مردم را از اين طريق ثروتمند كند.

3 ـ چنين خريد و فروشي غرري است

محدثان اسلامي از رسول گرامي (ع) نقل كرده اند آن حضرت از هر نوع داد و ستد غرري نهي كرده است و لفظ حديث اين است كه «نهي النبي عن بيع الغرر» (7) و غرر در لغت به معني خطر است و اگر هم به جهل تفسير مي شود به خاطر اين است كه جهل سبب خطر مي گردد. چه معامله اي پر خطرتر از اين كه افراد در خريد اين برگها هزينه مي كنند در حالي كه طبق محاسبات رياضي رسيدن به آن هدف عالي (1420000 تومان) جز يك احتمال مثبت در مقابل هزاران احتمال منفي نيست.

4 ـ حكم قمار

روح اين كار نوعي قمار و برد و باخت است كه در حقيقت مبلغي را خرج مي كند به اميد آن كه مبلغ گزافي نصيب او گردد. شگفت اين كه در دوران جاهليت صورتي از اين قمار وجود داشته كه از آن به «ازلام» تعبير مي كردند و قرآن كريم در آيه اي به آن اشاره كرده و مي فرمايد:
(يا ايها الذين آمنوا انما الخمر و الميسر والانصاب والا زلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلكم تفلحون انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوه و البغضا في الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكر الله و عن الصلوه فهل انتم منتهون) (8)
«اي كساني كه ايمان آورده ايد شراب و قمار و بتها و ازلام (= نوعي بخت آزمايي) پليد واز عمل شيطان است از آنها دوري كنيد تا رستگار شويد. شيطان مي خواهد به وسيله شراب و قمار در ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد آيا (با اين همه زيان و فساد و با اين نهي اكيد) خودداري خواهيد كرد» .
قرآن كريم در آغاز سوره مائده آيه 3 آنجا كه محرمات الهي را مي شمارد و مي فرمايد: «حرمت عليكم...» به اين مساله نيز اشاره مي كند كه: «..وان تستقسموا بالازلام» «برشما حرام شده است قسمت كردن گوشت حيوان به وسيله چوبه هاي تير مخصوص بخت آزمايي» جريان از اين قرار بود:
ده نفر با هم شرط بندي مي كردند و حيواني را خريداري و ذبح نموده سپس ده چوبه تير كه روي هفت عدد از آنها عنوان «برنده» و سه عدد عنوان «بازنده» ثبت شده بود در كيسه مخصوصي مي ريختند و به صورت قرعه كشي آنها را به نام يك يك از آن ده نفر بيرون مي آوردند هفت چوبه تير به نام هر كس مي افتاد سهمي از گوشت برمي داشت و چيزي در برابر آن نمي پرداخت ولي آن سه نفر كه تيرهاي بازنده را دريافت داشته بودند بايد هر كدام يك سوم قيمت حيوان را بپردازند بدون اين كه سهمي از گوشت داشته باشند. اين چوبه هاي تير را «ازلام» جمع «زلم» (بر وزن «قلم» ) مي ناميدند. (9) اسلام خوردن اين گوشت ها را تحريم كرد نه به خاطر اين كه اصل گوشت حرام بوده باشد. بلكه به خاطر اين كه جنبه قمار و بخت آزمايي دارد و مي فرمايد: (وان تستقسموا بالازلام) روشن است كه تحريم قمار و مانند آن اختصاص به گوشت حيوانات ندارد بلكه در هر چيزي انجام گيرد ممنوع است و تمام زيانها و فعاليتهاي حساب نشده اجتماعي و برنامه هاي خرافي در آن جمع مي باشد.

5 ـ مايه نزاع و جدال در جامعه است

قرآن مجيد يكي از علل تحريم شراب و قمار را اين مي داند كه در جامعه دشمن پرور و موجب ستيزه جويي است اكنون با توجه به همين مطلب در رسانه ها مي بينيم پرونده هايي در قوه قضائيه مطرح است كه همگي مربوط است به شركت هاي هرمي كه بسياري از آنان فريب سراب را خورده و تصور كرده اند كه به آب خواهند رسيد.

6 ـ حقيقت يكي است شيوه هاي مختلف

اكنون براي جلب مشتري شيوه كار را عوض كرده مساله الماس فروشي را مطرح مي كنند كه اگر كسي الماسي را بخرد و ضمنا 4 مشتري معرفي كند براي او پاداش چنين و چنان خواهد بود در حقيقت الماس بهانه است و حقيقت همان است كه از اين طريق افراد را براي عضويت جلب كرده و همگي در انتظار بخت و شانس باشند.
بنابراين هر چه هم شيوه شركت را عوض كنند روح شركت همان است كه گفته شد.

7 ـ ريشه در خارج

بسياري از اين شركتها به ظاهر ايراني است و گردانندگان با چهره هاي ديني مشغول كارند و از اين طريق مردم را فريب مي دهند كه كاملا شركت ايراني و ديني است اما پشت سر آنان قدرتها و يا شركتهاي خارجي هستند كه از اين طريق مي خواهند سرمايه شركت را به خارج منتقل كنند و فقر را براي ما به ارمغان بياورند.

8 ـ ورشكستگي كشوري كه مجوز داده بود

پيش از ما كشورهاي ديگر اين كار را تجربه كرده و جز ورشكستگي چيزي نصيب آنان نشده است از قرار اطلاع كشور آلباني يكي از اين كشورهاست كه براي تاسيس اين شركتها مجوز صادر كرد چيزي نپاييد كه با شورش مردمي روبرو شد و همگان احساس كردند كه اقتصاد كشور در سراشيب نابودي است و دولت كنار رفت و دولت ديگر تشكيل گرديد و مجوزها را ابطال كرد.
با توجه به آنچه گفته شد هيچ فرد مسلماني نبايد دست به چنين كار آلوده بزند و دنيا و سراي ديگر خود را پايمال سازد.

پی نوشت:

1 ـ ملعون من القي كله علي الناس. وسائل الشيعه ج 12 ص.37
2 ـ اني احب ان يتاذي الرجل بحر الشمس في طلب المعيشه. وسائل الشيعه ج 12 ص 23 حديث 7 و8
3 ـ وسائل الشيعه ج 12 ص 25 باب.10
4 ـ نهج البلاغه بخش نامه ها نامه 53
5 ـ وسائل الشيعه ج 12 ص 36 ـ 37
6 ـ نسا29
7 ـ غرالي اللالي: 248 2 ح 17 وسائل الشيعه: 12 باب 40 از ابراب آداب التجاره ح.3
8 ـ مائده 90 ـ91.
9 ـ مجمع البيان ج 3 ص 244 تفسير آيه 3 سوره مائده.

منبع: روزنامه جمهوری اسلامی - 13/10/1388